کوروش پسر آفتاب

کوروش گلم سلام

1390/8/27 19:30
نویسنده : مسعود و فاطمه
641 بازدید
اشتراک گذاری

امروز تو دقیقا هفت ماهه شدی.یعنی سی هفته است که توی شکم من هستی و حس قشنگ مامان بودن رو بهم دادی.

توی این هفت ماه خیلی به این فکر بودم که برات وبلاگ درست کنم و از احساسم و تغییراتت بنویسم،اما راستش رو بخوای شروع کردن برام سخت بود.دوست داشتم اولین مطلبی که برات مینویسم خالی از غم و پر از شادی باشه.خدا رو شکر حالا که دارم مینویسم خیلی خوشحالم.توی این هفت ماه اتفاقات خوب و بد زیادی افتاد و من و تو و بابا مسعود سختی های زیادی کشیدیم.نمیدونم از اینهمه نگرانی کدومهاش منطقی بود؟ اما همش به خاطر سلامتی تو بود.امیدوارم که زیاد اذیتت نکرده باشم.بزرگتر که شدی اگر دوست داشتی از این دوران بیشتر برات تعریف میکنم.

راستی دیروز خیلی کارهای بامزه انجام دادی.دیروز صبح من وتو و بابا رفته بودیم سونوگرافی دکتر صدری برای انجام سونوی بیوفیزیکال.قرار بود که نوار قلبتو بگیرن.هر کاری میکردن که یه جا ثابت گیرت بندازن توهی جاتوعوض می کردی.بار اول که هر چی سعی کردن نتونستن.بعد به توصیه دکتر من چند دقیقه ای پیاده روی کردم تا تو ثابت بشی.پیاده روی که چه عرض کنم.تو راه پله و سالن اونجا وسط اون همه آدم هی راه رفتم.بعد از چند دقیقه دوباره با تلاش زیاد تونستن گیرت بندازن.هر چند وسطاش هی در میرفتی و ضربان قلبت یه دفعه میومد روی 30-40.بعد دوباره برمیگشتی سر جات.دستگاه هم هی بوق میزد.در نهایت سه نفری موفق شدن یه نوار قلب ازت بگیرن ولی کلی طول کشید.اما موقع سونو فکر کنم از دکتر صدری می ترسیدی و تکون نمیخوردی.مدارکش موجوده.همه سی دی های سونو و اکو و...رو برات نگه میدارم.بزرگتر که شدی بهت نشون میدم.این بار ششمین سونوت بود.تازه دکتر کرامتی گفته که هر هفته باید برم سونوی بیوفیزیکال.خدا کنه که نظرش عوض بشه.چون این تنها موضوعیه که در حال حاضر نگرانم می کنه.خلاصه شیطونی های دیروزت باعث شد که من به متخصص غدد نرسم و برگشتیم خونه.ولی کلی از دستت خندیدیم.

از دیروز احساس میکنم که دیگه خیلی بزرگ شدی .واسه خودت مردی شدی.1380 گرم وزنت بود و خدا رو شکر نگرانیم در این مورد هم برطرف شد.

من و بابا برای دیدن روی ماهت هر روز بیتاب تر از دیروزیم.خیلی دوستت داریم.آرزو میکنم به موقع بیایی و سالم و خوشگل باشی تا یه دنیا شادی برای هممون بیاری.بوووووس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان آریان جون
30 آبان 90 23:21
امیدوارم نی نی گلتون به سلامتی به دنیا بیاد و زندگیتونو گرم تو کنه خوشحال میشیم به ما سر بزنید